دیانادیانا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره
مایامایا، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

ديانا و مایا فرشته كوچولوهاي مامان و بابا

از شمال تا تاسوعا و عاشورا

1393/8/14 15:14
نویسنده : مامانی
130 بازدید
اشتراک گذاری

عکس های مذهبی مخصوص محرم      عکس های مذهبی مخصوص محرم

پنجشنبه صبح زود مامانی و بابایی و دیانا جون راهی کلاردشت ویلای عمو حسین شدیم از اونجایی که دیانا خانم توی ماشین اذیت میشه و دائم نق میزنه از ایده خیلی عالی خاله مهدیه جون استفاده کردیم صندلی عقب رو مثل تخت با پتو پوشوندیم تا دیانا جون راحت بازی کنه و همونجا هم استراحت کنه دیانا خانم برای بهار جون خیلی قلدربازی در آوردی و چند بارم یقشو گرفتی و خودتو انداختی روش با غزل میونه خوبی داشتی ولی بهارو رقیب خودت میدونستی و اجازه نمیدادی کسی هم بغلش کنه حتی بابای خودشدست به وسایلاتم که میزد جیغ میزدی و دفاع میکردیخلاصه تو این مسافرت بهمون ثابت شد که دختری هستی که از حقت خیلی خوب دفاع میکنیتا شنبه بعداز ظهر اونجا بودیم و در کنار عمو حسین و خاله لیلا و غزل و بهار عزیز خیلی خوش گذشتراستی عزیزم از کارای جدیدت بگم که خیلی ناقلا شدی  دستتو میگیری لبه تخت و سعی میکنی بدون کمک خودتو نگه داری و وقتی میاستی بدون کمک سروصدا میکنی که نگات کنیم بگیم آفرین اتل متل توتوله میگی .کلاغ پر میگی و به اسم خودت که میرسیم دست میزنی الو میکنی و میگی وحییییدهرکاریو که نباید انجام بدی انگشت اشارتو تکون میدی به معنی نه نه نه ادای مامانو درمیاری الکی میخندی و الکی سرفه میکنیسبد آشپزخونه یا هرچیز دایره شکلیو برمیداری مثل فرمون ماشین مثلا رانندگی میکنی دایی فضل الله جون همیشه ظهر تاسوعا نذری دارن و همه خانواده اونجا جمع میشیم.امسال کوچکترین عضو خانواده یعنی دیانا جونم هم حضور داشتبرای دیانا خانم لباس علی اصغری خریده بودیم که مامان جون نذر کرده بود و ما ظهر عاشورا تنت کردیم و رفتیم هیئت.خیلی با تعجب به اتفاقات اطرافت نگاه میکردی смайликخیلی هم ازت عکس گرفتیم

       emam hosein (16)  

                      

پسندها (1)

نظرات (0)