عشق مامان و بابا
حدود ۱۰روز پیش برای دختر عزیزم صندلی ماشین خریدیم خیلی خوشگلههههههه حالا دیگه دخملی روی صندلیش میشینه اصلا فکر نمیکردم که دوست داشته باشی جدا از ما روی صندلیت بشینی ولی کاملا برعکس خیلی هم دوست داری و وقتی اونجا میشینی شروع میکنی جیغ و شادی کردن و منظره بیرونو نگاه میکنی الان که این مطلبو مینویسم دختر قشنگم خوب میشینی واز دستات برای نشستن کمتر کمک میگیری ودستاتو محکم میکوبی روی اسباب بازیهات یا دستای مامانو بابا وبا شلوغ کاری بازی میکنی لب پایینیتو میذاری تو دهنت و کلمه « با» یا «ب» روتکرار میکنی (بابابابابابابابابابا) یا( ب ب ب ب ب ب ب ب البته با فتحه) بای بای میکنی وهمون کلمه هارو میگی البته دستتو برای بای بای بالا و پایین تکون میدی عاشقتممممممممممم عزیزم تا ازت غافل میشیم میری زیر میز ناهار خوریو خودتو قایم میکنی بار اول که رفته بودی زیر میز من متوجه نشده بودم و از ترس داشتم سکته میکردم که کجایی که یدفعه دیدم زیر میز توی تاریکی تکون نمیخوری توی حموم کلی ذوق میکنی و محکم با دست میکوبی توی آب جدیدا کلا خیلی جیغ میزنی روی خودت هر پارچه یا پتو یا لباسات اگه دم دستت باشه میکشی روی صورتت و شدیدا دست وپا میزنی و ذوق میکنی سه وعده غذا میل میکنی جیگرم به علاوه میان وعده میوه و شیرخشک قربونت برم دیگه بزرگ و بزرگتر میشی و اینروزا خیلی بیشتر حرفامونو متوجه میشی دوستت داریم عاشقانه