سفر به مشهد
مامان و بابا نیت کرده بودن وقتی دیانا جونشون بدنیا اومد ببرنش مشهد زیارت امام رضا دایی مهران اینا هم چون دارن میرن برای همیشه به کشور کانادا دوست داشتن قبل رفتن برن مشهد.این شد که دسته جمعی : دایی مهران و عمه مریم و مهرشاد جون، باباجون و مادر جون، مامان جون، باباوحید و مامان سمیرا و دیانا خانم در تاریخ 92/12/21 چهارشنبه شب عازم مشهد شدیم این دومین سفر دیانا جون تو این سه ماهست.سفر قبلی با ماشین خودمون به شمال بود خونه دایی مهردادجون اما این سفر با قطار به مشهد بود دخترم نشون داد که کلاً خوش مسافرته روزی که رسیدیم همگی رفتیم زیارت امام رضا ، هوا خیلی سرد بود و باد شدیدی می اومد و دیانارو پیچیده بودیم توی پتو اما باد خیلی اذیتش کرد و دیانا خانم جیغ و گریههههه ،یکم شیر خورد و بردمش تا جلوی ضریح امام رضا و زود برگشتیم هتل.راستی اسم هتلمونم دیانا بود.فرداشم دیاناجون موند پیش عمه جونش و من و بابا و مهرشاد جونم رفتیم زیارت و کافی شاپ و ...شنبه ظهر هم رفتیم رستوران سنتی بابا قدرت و بعد راهی راه آهن شدیم .خلاصه خیلی خوش گذشت.