جشن تولد دیانا جون
روز 19 آذر که روز تولدت بود من و بابایی و مامان جون و دایی بهمن یه جشن کوچولو برات گرفتیم که البته خیلی بهت خوش گذشت و کلی رقصیدی و دست زدی و همینطور کلی با دستای خودت از کیکت خوردی و خامه هاشو روی صورت و موهات مالیدی و کیف کردی ما هم آزاد گذاشتیمت که هرکاری دوست داری انجام بدی چون جشن تولد تو بود عزیزمبه خاطر ماه محرم و صفر با تاخیر یه جشن تولد بزرگ در تاریخ 4 دی درست روز کریسمس گرفتیم که همه دایی ها و عموها و عمه حضور داشتنتم تولدتو با همفکری بابا وحید طراحی کردیم و همه تزییناتو مامانی طراحی کرد و همراه بابایی درست کردیممهمونی هم خونه خاندایی فضل الله بودخیلی بهشون زحمت دادیم و خیلی دایی و زندایی و مهدیه و حامد کمکمون کردن و حسابی خسته شدن دایی جون کلی طرح داد برای نصب کردن تزیینات و واقعا هم زیبا شددستشون درد نکنه دایی جون و زندایی عزیزم دوستتون داریمهمه عزیزانمون اومده بودن فقط جای عمه مریم و دایی مهران و مهرشاد جون خالی بود ولی با اونا هم skype کردیم و مهرشاد جون برامون پیانو زد و دایی جون هم برامون رقصیدمهربانو و مهرآیین هم با ویولن برامون هنرنمایی کرد و خیلی آهنگهای قشنگی زدن حامد جون هم برامون گیتار زد و خوانندگی کرد خیلی خیلی شب خوب و به یاد موندنی شد و به همه خوش گذشت
دیانای عزیزم یکسالگیت مبارک