دیانادیانا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره
مایامایا، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

ديانا و مایا فرشته كوچولوهاي مامان و بابا

اولین بیماری دیانا جون

1393/9/8 14:25
نویسنده : مامانی
133 بازدید
اشتراک گذاری

 

casual_105  casual_114  casual_111  casual_122  casual_120  casual_112

شنبه  93/8/24 وقتی صبح از خواب بیدار شدیم دیدم دیانا جونم بدنش داغه و تب شدیدی داره smileyزودی نوبت گرفتیم برای دکترعصری وقتی وارد مطب شدیم دیدیم خیلی شلوغه و همه بچه ها سرماخوردن.ماهم فکر کردیم دیانا داره سرما میخوره و هنوز علائمی غیراز تب نداشتSmileyآقای دکتر گفت این یه تب ویروسیهشکلکهای جالب و متنوع آروینتا یکشنبه شب داروهایی که آقای دکتر تجویز کرده بودو دیانا جون مصرف کرد ولی هیچ فایده ای نداشت و تب دیانا تا 39/5 بالا رفت kran1k.gifو از ترس سریع دیانارو بردیم بیمارستان کسری Smileyو اونجا هم گفتن تب ویروسیه و یه آموکسی کلاو به داروهاش اضافه کردنشکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز  بعد متوجه شدیم که این تب تا 4-5 روز ادامه داره و اسمش تب رزوئلا هست و بچه های 6ماه تا 2سال مبتلا میشنبعد از اتمام تب بدن دیانا جون پر از دونه های قرمز شد که از علائم خارج شدن این ویروس از بدنه و پایان بیماری شکلکهای جالب و متنوع آروینکه تا 2-3 روز هم اثر این دونه ها کاملاً از بین رفت. خلاصه خیلی مامانی و بابایی نگرانت بودن و چون اولین بار بود بعد از 11 ماه به دنیا اومدنت مریض میشدی خیلی ترسیده بودیم و تجربه مریض شدنتو نداشتیمخیلی اذیت شدی چون ساعت مصرف داروهات به هم نزدیک بود و خیلی هم بدمزه الهی فدات بشم که انقدر دختر قوی و صبوری هستیتو اوج مریضیت باز هم لبخند داشتی و دلم میسوخت که داری اذیت میشی ولی به خیرگذشت Emoticonراستی دختر عزیزم یکشنبه 25 آبان ساعت 5-6 عصر برای اولین بار خودت دستاتو گذاشتی زمین و بلند شدی ایستادیEmoticonخیلی برامون باورنکردنی و هیجان آوربودروز دومی بود که تب داشتی ومشغول دیدن  یکی از فیلمهایی که ازت گرفته بودیم بودی و یدفعه از جات بلند شدنی. مبارکه خوشگلمعزیز دلم خیلی باهوش هستیهرکاریو یک بار انجام میدیم زود یاد میگیری و جدیداًهم مامانی هر کلمه ای رو بهت میگه زود تکرار میکنی

پسندها (2)

نظرات (2)

بابا وحيد
9 آذر 93 10:40
جيگر بابا مريض شدي بالاخره داشتي ركورد ميزدي, البته همينجوري هم ركورد زدي چون تا 11ماه و 5 روزگي هيچ نوع مريضي نداشتي و اين همش به خاطر اينه كه ماماني از تو خيلي خوب مواظبت ميكنه و خيلي دقيق و علمي تورو كنترل ميكنه. ماماني همه چيو در مورد تو اول تحقيق ميكنه بعد انجام ميده. مثلا مركبات,عسل ,سفيده تخم مرغ,اسفناج, از يكسالگي به بعد بايد بهت بده عزيزم در مورد غذاهات هم كه نگو و نپرس!!!!!!! همه جور سوپ و آش و برنج و فرني و .... برات به بهترين شكل درست ميكنه ماهيچه ,هويج ,نخودفرنگي,هويج,كدو حلوايي,رشته ,مرغ, ماكاروني,گوجه,ذرت,شير,برنج,بادوم,آب قلم گوسفندو يه وقتهايي هم سرلاك. خلاصه اينكه ماماني واقعا دستت درد نكنه كه عاشقونه براي ديانا زحمت ميكشي. منو ديانا اندازه دنيا دوستت داريم
بابا وحيد
9 آذر 93 10:56
فندق بابا!!!!قربونت برم من ماششالله همه چيو خوب متوجه ميشي ,باهات صحبت ميكنيم وجمله هاي طولاني هم كه ميگيم ,كاملا متوجه ميشي و انجام ميدي چندوقت پيش بهت آموزش داديم چه جوري از روي مبل بياي پايين زودي ياد گرفتي . آخه قبلا با صورت و كله ميومدي اما الآن اول برميگردي بعد پاهاتو ميزاري مياي پايين خودت هم هي ميگي "پا پا" يعني اول پا.(الهي قربونت برم فندق جون) جديدا هم كه شدي مادر بزرگ يخچال و ميز و زمينو با دستمال گردگيري ميكني